آیین ازدواج (17) فلسفه ی حرمت ارتباط با جنس مخالف
بسم الله الرحمن الرحیم
موانع انتخاب همسر متناسب در ازدواج
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
8. ارتباط با جنس مخالف:در شرع مقدس اسلام برقراری رابطه ی عاطفی با جنس مخالف، حرام اعلام شده. اما به راستی چرا دین اسلام چنین روابطی را حرام کرده است.
در جواب این پرسش مقدمهای ذکر میگردد:
طبق روایات اهل بیت (علیهمالسلام) علت اصلی هر چیزی که خدای متعال حرام یا واجب کرده، به نفع و ضرر دنیوی یا اخروی ما برمیگردد. یعنی خدای متعال که میداند انجام برخی از کارها موجب ضرر دنیوی یا اخروی قابل توجه است، انجام آن کار را از ابتدا حرام کرده تا بندگانش مبتلا به صدمات آن نشوند. همچنین خدای متعال میداند که انجام برخی از کارها سود بسیار زیادی برای انسان دارد تا جایی که از دست دادن آن سود صدمهای بزرگ برای او به جای خواهد گذاشت. لذا در قالب یک دستور آمرانه ما را تشویق به انجام آن کار میکند. با این مطلب روشن شد که هدف از امر و نهی الهی، کسب سود و دفع زیان برای خود ما میباشد و در این میان هم نفع و زیانی متوجه خدای سبحان نخواهد شد.
البته لازم به ذکر است که توقع نمیرود ما بتوانیم به سود و زیان همهی واجبها و حرامهای الهی پی ببریم. ما در محضر خدای حکیم همچون کودکی هستیم که قادر به درک بسیاری از سود و زیانهایش نمیباشیم. اما میدانیم که امر و نهی خدای متعال از روی حکمت است و خدای حکیم هم کار بیهوده انجام نمیدهد. روی همین اساس احکام او را به دیده مینهیم و با اطمینان خاطر به آنها عمل میکنیم.
برخی بدون توجه به این مطلب مهم، به اشتباه میگویند: خداوند چه نیازی به عبادت و نماز ما دارد؟ این افراد توجه ندارند که خدای متعال هیچ نیازی به ایمان ما ندارد. او بینیاز مطلق و عاری از هرگونه نقصی است. اگر تمام مردم روی زمین کافر شوند از خدایی خدا چیزی کم نمیشود و اگر هم همه مؤمن و متقی شوند چیزی به او افزوده نمیگردد. عبادت خدای متعال تنها راه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی است و نماز هم نردبان عروج به کمالات انسانی است.
حال که بحث به اینجا کشید لازم میدانم نکتهی دیگری هم مطرح کنم. در کنار مطلبی که تا اینجا بیان شد، احکام الهی فایدهی خاص دیگری هم دارد و آن تقویت روحیهی عبودیت و بندگی است. مهمترین مقام برای هر انسانی این است که همواره این واقعیت بزرگ را آویزهی گوش خود کند که او بندهی خدای متعال است و هر چه دارد همه از اوست. مقام عبودیت خداوند چنان وسعتی دارد که حتی از مقام رسالت هم بالاتر است. روی همین اساس در تشهد نماز، ابتدا شهادت میدهیم که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) عبد خدا بود و بعد از آن شهادت به رسالت او میدهیم. پذیرفتن عبودیت خدای سبحان اقتضا دارد تا هر چه گفت بدون چون و چرا بپذیریم حال که به فسلفهی احکام او پی ببریم و چه به فلسفهی آن پی نبریم. اگر کسی صرفا به دلیل نفع و ضرر خود احکام الهی را اجرا کند، هر چند که به هدفش میرسد؛ اما چون در این میان فقط «خود» را میبیند، هنوز بویی از «عبودیت» خدای ربّ العالمین را استشمام نکرده است. اما کسی که هدفش از اطاعت دستورهای الهی را پذیرش بندگی او قرار داده، در جرگهی بندگی خدا راه پیدا کرده و بهرهی بسیار بالاتری از اعمال خود خواهد برد.
اینجاست که فاصلهای بزرگ میان مردم ایجاد میگردد. برخی از مردم که در عمل به دستورات الهی توجهی به جنبهی عبودیت آن ندارند، به محض مشاهدهی حکمی که سود و زیان آن برایشان نامعلوم است به سادگی از آن نافرمانی میکنند و میگویند: تا نفهمم که ترک این کار حرام چه زیانی برای «من» دارد، آن را ترک نمیکنم و تا نفهمم که انجام این کار واجب چه سودی برای «من» دارد، آن را انجام نخواهم داد. حتی برخی قدم را فراتر گذاشته و با پشت کردن به احکام الهی میگویند «من» دوست دارم به شیوهی دیگری با خدای خود صحبت کنم. کی گفته که تنها راه تقرب به درگاه الهی نماز است؟! «من» به جای نماز مینشینم و در دلم با خدای یکتا مناجات میکنم! چنین شخصی از یاد برده است که خداوند نیازی به مناجات ما ندارد. او با این دستورها عبودیت و اطاعت پذیری ما را میخواهد. او میخواهد تا با تقویت روحیهی عبودیت، ما را از بندگان خوب و ممتاز خود گرداند و به کمالات عالی انسانی برساند. اما کسی که متکبرانه به خدا و دستورات او پشت کرده و راه خاص خود را طی میکند. نه به خدا میرسد و نه به کمال انسانی خود. چنین شخصی در تکبر و منیت خود سرگردان است و در آخرت هم از لطف خدا بینصیب.
با این مقدمه روشن شد که علت واقعی برای تحریم روابط عاطفی و دوستانه بین نامحرم، در وحلهی اوّل ضرر فوق العادهای است که از این راه متوجه دنیا یا آخرت ما خواهد شد و در وحلهی بالاتر، تقویت روحیهی عبودیت و بندگی در انسان است.
در قسمت بعدی به عنوان نمونه برخی از ضررهای عینی این روابط مطرح میگردد. (ادامه دارد)
«««مطلب قبلی مطلب اوّل مطلب بعدی»»»